روزها با من و همراز دل من بودی
در وجودم، ای امیدم، مرهم زخم دلم بودی تو
با نگاهت درد قلبم را چو نوری می ربودی
در دو دستم گرمی عشق و صفاراباغروری می سرودی
با تو بودم چون شقایق در گلستان بهاری
با تو بودم چون پرستو در فضای آسمان بابیقراری
من به دور از غصه بودم آن زمانی که عزیزم با تو بودم
چشم خود را بر سیاهی بسته بودم آن زمانی که
عزیزم با تو بودم ........
نظرات شما عزیزان: