چهار تیزهوش نخبه!!!!
چیزهایی که4تادوست مینویسن
جمعه 1 دی 1391برچسب:, :: 21:21 :: نويسنده : delmarsagan

من به درماندگی صخره و سنگ

من به آوارگی ابر و نسیم

من به سر گشتگی آهوی دشت

من به تنهایی خود می مانم

 

من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی

شعر چشمان تو را می خوانم

چشم تو،چشمه ی شوق

چشم تو ژرف ترین راز وجود

 

نه بهاری و نه یاری دیگر

حیف!!!

اما من و تو

دور از هم می پوسیم

غمم از وحشت پوسیدن نیست

غمم از زیستن بی تو در این لحظه ی پر دلهره است

دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست

از سر این بام

این صحرا

این دریا

پر خواهم زد

خواهم مرد

غم تو

این غم شیرین را

با خودم خواهم برد!!!

پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : delmarsagan

برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم.
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت.

برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم.
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت.
مینویسم که دوستت دارم برای همیشه و تا ابد.
تویی زیباترین زیبایی ها ، تویی مظهر خوبی ها ، این تویی همان لایق بهترینها.
تویی تنها بهانه نفس کشیدنم ، این تویی تنها ترانه زندگی ام.
تویی یک عشق جاودانه ، خیلی دوستت دارم صادقانه.
بیا با هم زندگی را با عشق و محبت بسازیم و به عشق هم زنده بمانیم.
ای قشنگترین لحظه ، ای زیباترین کلام خیلی دوستت دارم.
تویی پاکترین عشق روی زمین ، می پرستم تو را بعد از خدای آسمانها و زمین.
تا آخر دنیا به انتظارت مینشینم ، آخر این دنیا همان لحظه ایست که از عشق تو میمیرم.
به عشق تو زندگی میکنم ، برای تو نفس میکشم ،بدون تو میمیرم.
بیا در کنارم عزیزم ، عطر وجودت به من آرامش میدهد ، حضورت در کنارم مرا به اوج عشق می رساند.
بیا در کنارم ، دستانت را به من بده ، بگذار با گرمی دستانت احساس خوشبختی کنم.
احساس کنم که برای منی .
تویی لایق بهترینها ، تویی که لایق قلب منی و حافظ احساس من.
با حضورت در قلبم زندگی ام رنگ تازه ای به خود گرفت و فصل بهار زندگی ام با حضورت فرا رسید.
با حضورت کویر تشنه دلم بارانی شد ، بارانی از جنس عشق و محبت تو.
مثل همیشه با تو هستم ، بیشتر از همیشه عاشق تو هستم.
مثل همیشه برای منی ، بیشتر از همیشه قدرت را میدانم.
ای عشق همیشگی ام ، بدجور در قلب من غوغا کرده ای .
مثل همیشه ، بیشتر از گذشته ، برای همیشه ، میگویم که دوستت دارم همیشه.

 

پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 17:35 :: نويسنده : delmarsagan

دیدی تا حالا اگر کسی رو دوست داشته باشی دلت نمیاد اذیتش کنی؟ دلت نمیاد شیشه دلش رو

با سنگ زخم زبون بشکنی؟ دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی.حتی اگه بره و همه چیزو با

خودش ببره... حتی اگر از اون فقط های های گریه ی شبانت بمونه و عطر آخرین نگاهش

حتی اگر بعد از رفتنش پیچک دلت به شاخه نازک تنهایی تکیه کنه دیدی؟هر گوشه و کنار شهر

هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی عطرش رو میده چه حالی میشی؟بر می گردی و به

اون رهگذر نگاه می کنی تا مطمئن بشی خودش نبوده

من دوستت دارم...تنهام نذار.....

چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 18:53 :: نويسنده : delmarsagan

من از این سکوت پر معنى تو
من از این فاصله ها بیزارم
بیخودى قلبمو دلدارى نده
میدونى برى تمومه کارم

یکى داره تو رو از من میگیره
تو نباشى دل تنهام میمیره
تو نباشى نمیخوام دنیا باشه
کاش تمام اینا یک رویا باشه

تو ازم دورتر از دور میشى
بمیرم برات که مجبور میشى
بمیرم برات که راهى ندارى
غیر از اینکه منو تنها بزارى



دارم اشکامو تحمل میکنم
گلدون دلم رو بى گل میکنم
میدونم حال تو هم مثل منه
دلت هى این در و اون در میزنه

چه جورى میتونم آروم بشینم
تو برى و رفتنت رو ببینم
یه فرشته توى گوشم میگه
لحظه مرگ دلم نزدیکه
لحظه مرگ دلم نزدیکه


چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 18:46 :: نويسنده : delmarsagan

آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .

شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد

حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،

چه قدر دوســتت دارد !

و این را بفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !

چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : delmarsagan

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...

جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 21:55 :: نويسنده : delmarsagan

 

 

خودکارتو گم کنی= خودکارنداری
خودکار نداشته باشی= جزوه نداری
جزوه نداشته باشی= درس نمی خونی ... ...
 درس نخونی= پاس نمیشی
 پاس نشی= مدرک نمی گیری ...
 مدرک نگیری= کار گیرت نمیاد
 کار نداشته باشی= پول نداری
پول نداشته باشی= غذا نداری
 غذا نداشته باشی= لاغر مردنی میشی
 لاغرمردنی بشی= زشت میشی
 زشت بشی= عاشقت نمیشن
عاشقت نشن= ازدواج نمیکنی
 ازدواج نکنی= بچه نداری
بچه نداشته باشی= تنهایی
تنها باشی= افسرده میشی
 افسرده بشی= مریض میشی
 مریض بشی = میمیری . . . .
پس حواست باشه خودکارتوگم نکن وگرنه میمیری...!!

 


 
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 21:44 :: نويسنده : delmarsagan

تا به حال اصطلاح شهر هرت رو زیاد شنیدید اما از خودتون پرسیدید

واقعا شهر هرت کجاست؟

 

 

- شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب.



 

- شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگر  رو می شناسن.



ادامه مطلب ...
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 21:4 :: نويسنده : delmarsagan
 
 
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم


 

به بهشت نمیروم اگر مادرم آنجا نباشد

جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 21:1 :: نويسنده : delmarsagan
1-یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد.به زبان آوردن دوستت دارم موجب می‌شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند.

2-یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می‌ورزد.

3-زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می‌کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می‌دارد ، به آن زن اجازه می‌دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است.


ادامه مطلب ...
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 20:59 :: نويسنده : delmarsagan

متولدین فروردین ماه :
به سوی من بیا تا  تو را حس كنم و دنیا خواهد دید داستان عشقی سوزان را كه شعله اش در قلب من خواهى بود

 به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیه ها و پرنسس ها سر میكند. قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.

 

متولدین اردیبهشت ماه :
عشق را در چشمان منبنگر
چهره ی بر افروخته ام را ببین و عشق را حس كن
به صدای نفس های من گوش كن
و بشنو ترانه ی عشق را

عاشقی بی قرار است و كمرو ولی پرشهامت.
موسیقی بر او تاثیر فراوان دارد.
 

متولدین خرداد ماه :
با من به رویا بیا به رویای عشق
بیا تا بر فراز بلندترین كوه گام نهیم
بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا كنیم
بیا تا به دورترین ستاره ها پر كشیم
بر عشق ما هیچ چیز ناممكن نیست


بهترین عاشق دنیاست و گفتارها و دل او پر ز رویاهای عاشقانهاست.

متولدین تیر ماه :
بهشت هیچ است
دربرابر گام برداشتن در كنار تو
در شبی زیبا
زیر نور ماه

دلی نازك و پرز محبت دارد و از دل سوختن می هراسد.

متولدین مرداد ماه :
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است
و گل های سرخ عطری ندارند
و ستارگان دیگر نمیخوانند
آن گاه كه چشم می گشایم و می بینم
با تو نیستم

عاشق پیشه است وبی عشق زندگی نمی كند.

متولدین شهریور ماه :
شاید به نظر برسد كه عاشق نیستم
شاید به نظر برسد كه نمی توانم عاشق باشم
شاید به نظر برسى كه حتی نمی خواهم عاشق باشم
ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو
كه تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت

عشق او شعله ای كوچك ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است.

متولدین مهر ماه :
با پر شورترین گفتارهای عاشقانه
با ماجراهای عاشقانه ای كه خواهیم داشت
با فداكاری هایم درراه عشق به تو
خواهی دید كه چگونه دوستت دارم


در امور عشقی ورزیده است وزندگی اش پر ز ماجراهای عاشقانه است .. . .
زن متولد مهر عشق خود را در عمل نیزبه اثبات می رساند.

متولدین آبان ماه :
در التهاب شنیدن ترانه ی گام های تو هستم
كه به سوی من می آیی
و عاشقم بر انتظار آن لحظه كه تو رادر كنار خود حس كنم
دوستت دارم

هیجان عشق برای او زیبا و پر جاذبه است ودر عشق صادق است.

متولدین آذر ماه :
نجوایی از سوی تو
نگاهی كوتاه از تو
لبخندی شیرین بر لبان زیبایت
و من خود را غرق در عشق می یافتم

خوش بین است و راستگو. شاید نگاهی شاعرانه به عشق داشته باشد.

متولدین دی ماه :
روزها ماه ها و سال هامی گذرند
و شاید هیچ چیز عوض نشود
جز من
كه بیش از پیش عاشق گشته ام

شاید در ظاهر بی احساس باشد ولی قلبی گرم و پر ز عشق دارد.

متولدین بهمن ماه :
می خواهم آزاد زندگی كنم
بسان پرندگان مهاجر
ولی قفسی ساخته از عشق تو
جایی است كه همواره روبه آن خواهم داشت

عشق خود را دیر ابراز می كنى و عاشق آزادی است. اولین عشق او قلبش را به تپش در می آورد و هرگز فراموش نخواهد شد.

متولدین اسفند ماه :
من آنی نیستم
كه بی عشق زندگی را سر كنم
آن گاه كه در رویایی عاشقانه هستم
و چشمانم را میگشایم
و عشق رویایی ام را در تو می بینم

در عشق بی نظیر است.جذاب و پرنشاط است.احساساتی و رویایی است.

گی بود=
 
دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, :: 20:39 :: نويسنده : delmarsagan

خنده دار, لطیفه, جوک های خنده دار

 

 
به جای تاكید روی كیفیت های منفی زن و مرد، چرا روی نقاط مثبت آنها تاكید نكنیم؟

بیایید ابتدا از خانم ها شروع كنیم

*خانم ها مهربان ، عاشق و دلسوزند.

*خانم ها وقتی خوشحالند گریه میكنند.

*خانم ها برای نشان دادن توجه و علاقه همیشه كارهای كوچكی انجام میدهند.

*خانم ها برای دستیابی به بهترین چیزها برای همسر و فرزندانشان دریغ نمی كنند.

*خانم ها قدرت این را دارند كه وقتی خیلی خسته هستند و نمی توانند روی پا بایستند ، لبخند بزنند.

*خانم ها می دانند چگونه یك وعده شام یا ناهار معمولی را به یك فرصت تبدیل كنند.

*خانم ها می دانند چگونه از پول خود بهترین استفاده را ببرند.


ادامه مطلب ...
افسوس که این روزها دیگر توان گریه کردن هم در من نیست
یار همیشگی و دوست لحظات دلتنگیم دیگر مرا دوست ندارد
اشک هایم نشان دلتنگی و افسوس هایم بود
چشم هایم روزگاریست خشک شده اند و انگار دل همیشه
غمگین هم به ان یاری نداد
گریه هایم را دوست داشتم !
افسوس ، افسوس و .....
جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 22:46 :: نويسنده : delmarsagan

تو را دوست می دارم٬نمی دانم چرا٬

شاید این طبیعت ساده و بی آلایش من٬

حد و مرزی برای دوست داشتن نمی شناسد.

ولی سخت در این مکتوب فرو نشسته ام

چه کسی مرا دوست می دارد؟

ای فرشته نازل شده بر چشمانم٬

ای شقایق زندگی ام٬

ای تنها ستاره آسمان قلبم٬

ای زیباترین زیباییهای محبت٬

ای بهانه شبهایم٬

ای تنها نیاز زنده بودنم٬

ای آغاز روز بودنم٬

ای نیمه ژنهان من٬

و تو ای معشوقه من٬

تو را با تمام وجود٬

دوست دارم و

می پرستم

جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 22:45 :: نويسنده : delmarsagan

می خوام یه پاک کن دستم بگیرم و همه ی روزای گذشته و خاطرات تلخشو پاک کنم

هم از ذهنم هم از زندگیم... گرچه دنیا کارش برای به خاک افتادن آدماش هیچ وقت

تموم نمیشه...اما من می خوام بایستم... جلوی همه ی ناملایمت هاش... جلوی همه ی

بد بیاری هاش... همه ی اتفاقای تلخش ...دنیا گرچه میزبان خوبی برام نبوده و نیس ولی

همه ی تلاشم رو واسه پابرجا بودنم می کنم... بشنو دنیا ... من خم میشم ولی نمیشکنم...

 

جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 22:44 :: نويسنده : delmarsagan
اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم

 

این شعر،تا ابد با تو خواهد زیست

حتی وقتی که من دیگر نباشم

یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد

شعر عاشقانه،بیشتر از آدمها می ماند

عاشقانت تو را ترک می کنند

اما شعر عاشقانه

همیشه با تو خواهد بود

پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم!

شعری از اعماق جان،

که مرا به یاد تو آورد...

شعری که همیشه با تو بماند.

جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 22:39 :: نويسنده : delmarsagan

چه شبهایی با رویای تو خوابیدم

نفهمیدی

چه شبهایی که اسم تو رو لبهام بود

نمیشنیدی

چه شبهایی که اشکامو به تنهایی نشون دادم

 

از عمق فاصله آروم واسه تو دست تکون دادم

 

چه شبهایی با شب گردی

شبو تا صبح می بردم

نبودی ماه جون می داد

نبودی بی تو میمردم

چه شبهایی دعا کردم یه کم

این فاصله کم شه

 

یه بار دیگه نگاه من تو رویاهات مجسم شه

 

 

توی این خونه یخ می بست تن سرد سکوت من

 

چه قدر جای تو خالی بود

چه شبهای بدی بودن

 

گذشتن عمرو بردن

حالا من موندم و حسرت

 

چه قدر بی رحمه این دنیا

 

به این تقدیر بد لعنت...............

جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 22:38 :: نويسنده : delmarsagan

در این توهمات پیچ در پیچ خاکستری

شاید که دستی سرخ

کبودی گونه های تاریخ را مرهم می نهد

در همین نزدیکی

زیر بار تکرار ثانیه هایی که مدام

چنگ در گریبان هم می زنند

دستی سبز از طراوت گونه ها ی فقر

تیله های بلورین دلی شکسته را

سوال می کند!

شاید که این هجوم کهنه می خواهد

از حلقوم نقره ای آلونک های سر به فلک کشیده

سهم عریان و لخت اندیشه هایی که در باد

بر خود می لرزند را

بستاند

شاید که آن پر نور ترین ستاره

و تمامی ستارگان دیگر

که در قلبشان ذره ای عدالت موج نمی زند

توهمات نورانی ای هستند

که در درون با سیاهی آمیخته اند

شاید که اوج لذت این ستاره ها

به تولد سیاه چاله ها ختم خواهد شد

کاش سیاه چاله ها هم به صداقت قاصدک ایمان می آوردند

کاش قاصدک ها هم می توانستند معجزه کنند

آن وقت شاید آن پرنورترین ستاره

می توانست

عدالت را استنشاق کند

وشاید که عدالت از شیقه های زمان بالا می رفت

و دیگر ثانیه ها دست در گریبان هم نمی کردند.

جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : delmarsagan

گفت,گفتم (اگرتنهايي بخوان)

 

 

 

 

 

 

زانوهامو بغل كرده بودمو نشته بودم كنار ديوار

ديدم يه سايه افتاد روم

سرم رو آوردم بالا

نگاه كرد تو چشمام، از خجالت آب شدم

تمام صورتم عرق شرمندگي پر كرد



گفت:تنهايي

گفتم:آره



گفت:دوستات كوشن؟

گفتم: همشون گذاشتن رفتن



گفتي: تو كه مي گفتي بهترين هستن!

گفتم:اشتباه كردم



گفتي: منو واسه اونا تنها گذاشتي

گفتم:نه



گفتي:اگه نه،پس چرا ياد من نبودي؟

گفتم:بودم



گفتي:اگه بودي،پس چرا اسمم رو نبردي ؟

گفتم:بردم، همين الان بردم



گفتي:آره،الان كه تنهايي،وقت سختي

گفتم:.....(گر گرفتم از شرم-حرفي واسه جواب نداشتم)

-سرمو اينداختم پايين-گفتم:آره



گفتم:تو رفاقتت كم آوردم،منو بخش

گفتي:ببخشم؟



گفتم:اينقدر ناراحتي كه نمي بخشي منو؟ حق داري

گفتي:نه! ازت ناراحت نبودم! چيو بايد مي بخشيدم؟

تو عزيز تريني واسم،تو تنهام گذاشتي اما تنهات نذاشته بودمو نمي ذارم



گفتم:فقط شرمندتم



گفتي:حالا چرا تنها نشستي؟

گفتم:آخه تنهام



گفتي:پس من چي رفيق؟

من كه گفتم فقط كافيه صدا بزني منو تا بيام پيشت

من كه گفتم داري منو به خاطر كسايي تنها مي ذاري كه تنهات مي ذارن

اما هر موقع تنها شدي غصه نخور،فقط كافيه صدا بزني منو

من هميشه دوست دارم،حتي اگه منو تنها بزاري،

هميشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودي،منو فراموش كردي تو اين خوشي

اما من مواظبت بودم،آخه رفيقتم،دوست دارم



ديگه طاقت نياوردم،بغض كردمو خودمو اينداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط كردم

گفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نكن كه تو خودم گم بشم

گفتم دوست دارم...



گفتم: داد مي زنم تو بهترين رفيقيييييييييييييييي

بغلت كردم گفتم:تو بن بست رفيقي

يك كلام،خدا تو بهتريني
جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 22:6 :: نويسنده : delmarsagan

دوستمو وسط جشن پيدا کردم .

من : راستي نامزدت چي شد ؟

دوستم : ديگه نامزد نيستيم .

من : بهتر خيلي قيافش ( ... ) بود هر دفعه مي ديدم حالم بد ميشد اخلاقشم که مزخرف بود

اصلا تابلو بود دهاتيه باهاش حال نمي کردم. معلوم نبود چه طوري تو رو تور انداخته ..

دوستم : الان باهاش ازدواج کردم !!{-18-}{-7-}{-33-}

جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 21:56 :: نويسنده : delmarsagan

 

25561082840450029344 عکس های عاشقانه جدید 91

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم
نگذار که با حسرت یک لحظه گرفتن دستهایت بمیرم.
میترسم بمیرم و نتوانم به تو ثابت کنم که عاشقت هستم ،
میترسم روزی بیایی و بگویی که من لایقت نیستم.
مرا در حسرت عشقت نگذار ، بگذار تا زنده ام تو را حس کنم ،
تو را در آغوش بگیرم و نوازش کنم.
میترسم بمیرم و نتوانم لبهایت را ببوسم ، نمیخواهم در حسرت طعم شیرین لبهایت بسوزم.
دنیا بی وفاست ، می ترسم این دنیای بی وفا مرا از تو بگیرد، میترسم همین روزها قلبم آرام بمیرد.
بگذار در این دو روز دنیا به اندازه ی یک دنیا نگاهت کنم ، بگذار به اندازه ی یک عمر تو را در آغوش بگیرم و با تو درد دل کنم.
میترسم همین لحظه ، همین فردا ، همین روزها لحظه ی مرگم فرا رسد.
یک مرگ پر از حسرت ، یک مرگ پر از آرزو و امید.
تنها حسرت و آرزوی من در آن لحظه تویی و حضورت در کنارم است.
تنها حسرت من در آن لحظه نگاه به چشمهای زیباست است.
در این دو روز دنیا بیا در کنارم ، از عشق بگو برایم ، گرچه سیر نمیشوم از لحظه های با تو بودن، اما هیچگاه نمیمانم در حسرت عشقت.

جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 14:33 :: نويسنده : delmarsagan

سپاس و ستایش دانشگاه ازاد اسلامی راست که ترکش موجب فوت مدرک است و

وصالش موجب بسی بی پولی

هر ترمی که سر اید گیرنده زر است چو به پایان رسد موجب غمی و ماندن رساله مشرو طیت در دست

پس در هر سال دو ترم است وبر هر ترمی شهریه ای( معادل ارث ابوی گرام جاسبی بن پولکی زاده)

واجب

از عهده جیب که براید************************کز عهده خرجش بدر اید

و به کلاس اندرش اساتید که انگار اسمان را حفره ای پدید امده وفقط انان از درونش به پایین در امدند

وافسرده دانشجویانی که در پی انان به مهارت تمام پی پاچه خاریند بلکه نمره ای بریشان حاصل شود

پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 20:37 :: نويسنده : delmarsagan

عکس

پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 20:12 :: نويسنده : delmarsagan

 خدایا . . .
سیب که شیرین است
سهل!
تو بگو، زهر!
هرچه که باشد . . .
بیار،با تمامـ وجود ﻣيبلعمـ . . .
تو فقط مرا از این دنیا بنداز بیرون . . .!

خدایا . . .
سیب که شیرین است
سهل!
تو بگو، زهر!
هرچه که باشد . . .
بیار،با تمامـ وجود ﻣيبلعمـ . . .
تو فقط مرا از این دنیا بنداز بیرون . . .!
پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 20:0 :: نويسنده : delmarsagan

به نظرم قشنگ ترین رنگ دنیا بلوطیه البته درست نمیتونم رنگش رو توصیف کنم ولی

ادم دنیاشو توی رنگ بلوطی چشمای کسی میتونه پیدا کنه که دوسش داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!مثه من!!!!!!!!!!!!

پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : delmarsagan

 
چقــدر باید بگذرد؟؟

تا مـن

در مـرور خـاطراتم

وقتی از کنار تــو رد می شوم.

تنـــم نلــرزد…..

بغضــم نگیــرد…..


 طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته ... شعر می گویم به یادت در قفس غمگینو خسته ... من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ... ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی

چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 15:15 :: نويسنده : delmarsagan

رسم زندگی این است روزی کسی را دوست دارم و

روز بعد تنهام به همین سادگی او رفته است و همه

چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و 

من به حال خود رها می شوم چرا غمگینم ؟

این رسم زندگیست پس تنها آواز می خوانم!!!!!!!!!!!!!.............


www.parsnaz.ir  عکس های غمگین از لحظات تنهایی

سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 18:30 :: نويسنده : delmarsagan

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر.

شخصیت من چیزیه که من هستم،

اما برخورد من بستگی داره به اینکه ” تو ” کی باشی…

 

پيوندها